گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1403/02/16 12:37
شناسه : 408011

مریم اردویی

معلم بود اما تحصیلات آکادمیک به معنای امروزی نداشت. شاگردانش ‏فرزندانش بودند. آنقدر در تفاسیر قرآن غور و مطالعه کرده و پای ‏کتاب‌های تاریخی مانند «روضه الصفا» تلمذ کرده که استاد شده بود. ‏کودکانش را جمع می‌کرد و در کلاس تاریخ از داستان زندگی انبیاء ‏برایشان می‌گفت. لابلای همین داستان‌ها بود که ذره ذره خط سیر حق ‏و باطل را برایشان ترسیم می‌کرد. اگرچه از تاریخ می‌گفت اما در تاریخ ‏نمانده بود و فرعون و نمرود روزگار را به آنها نشان می‌داد. تنها ‏تاریخ را توصیف نمی‌کرد که صاحب تحلیل هم بود؛ به طوری‌که به ‏گفته‌ی پسر کوچکش ««شیری که مادرمان به ما داد با نفرت از پهلوی ‏عجین بود.» از سلاح دعا غافل نبود. خوب می‌دانست که مهمترین ‏نقش زن که قرار است اولین معلم فرزندانش باشد بسط معنویت در ‏محیط خانواده و انتقال باورهای راستین دین به کودکان است. خشاب ‏اسلحه‌ی دعا را با مستحبات پر می‌کرد. با فرازهای ادعیه‌ی دعاهایی ‏چون عرفه، میدان آمادگی دفاعی چون مناسک ام داوود و رکعات نماز ‏عظیم الشأنی چون جعفر طیار گاردش را مقابل شیطان چنان می‌بست تا ‏نتواند با نفوذ به قلب و ذهنش معبری به اندیشه و جان و جهان ‏فرزندانش باز کند. ‏
هنگام حضور در میدان رزم دعا تنها نبود. بل‌که فرزندانش را هم با ‏خود شریک میدان درس آمادگی دفاعی می‌کرد. انسش با قرآن به او ‏آموخته بود که «وَ إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ ‏بِالْأَخِرَةِ حِجَاباً مَّسْتُورا.. و هرگاه قرآن مى‏ خوانى، میان تو و کسانى که ‏به قیامت ایمان ندارند، حجابى ناپیدا (و معنوى) قرار مى‏ دهیم» از ‏همین رو خانه را کلاس قرآن می‌کرد و با تلاوتی خوش، گوش ‏فرزندانش را با نور قرآن صیقل می‌داد. از کلاس ادبیات غافل نبود. از ‏وقتی پا به خانه‌ی شوهر گذاشته بود یک دیوان حافظ چاپ بمبئی را هم ‏میان جهیزیه‌اش با خودش آورده بود. دیوان قدیمی که سفرهای دور و ‏درازی را پشت سر گذاشته و جهان‌دیده بود یادگار سید هاشم پدرش ‏بود که انس و عشق دیرینه‌اش‌ به غزلیات حافظ را برای دختر به ارث ‏گذاشته بود. با تسلطی که بر غزلیات حافظ داشت، لطافت غزل و متانت ‏صاحب غزل را به خورد جان کودکانش می‌داد. در کنار تمام این ‏کلاس‌ها، حواسش به کلاس اخلاق هم بود. با لطافت مادرانه ‏نصیحت‌شان می‌کردکه: «رحم داشته باشید و کسی را اذیت نکنید، در ‏کوچه بچه‌ای را اذیت نکنید، درِ خانه مردم را نزنید و به مردم اذیت ‏نرسانید.»‏
کرسی تدریسش را فراتر از خانه و خانواده به میان زنان نیز برده بود. ‏به رابطه مادر و اولادش کاملا واقف بود و این را به مادران دیگر هم ‏گوشزد می‌کرد: «به فرزند خود ظلم نکنید تا فرزندتان ظالم نشوند، ‏رحم کنید تا فرزندانتان رحم‌دل شوند، به فرزندان خود دروغ نگویید تا ‏آنها هم دروغ نگویند، مال حرام به فرزندان خود ندهید، غذای نجس به ‏بچه‌های خود ندهید، بچه‌ها را فقط تشویق به درس خواندن نکنید بلکه ‏به امور دین هم تشویق کنید، ما از کوچکی برای فرزندانم قصه انبیا و ‏قصص قرآنی می‌گفتیم.» امروز اگر سیدعلی خامنه‌ای مقتدرترین معلم ‏تمام انسان‌های آزاده‌ی جهان است نتیجه‌ی تربیت چنین مادری است. او ‏که درس‌های مادر را خوب از بر کرده بهتر از هر کسی می‌داند: « ‏مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگی‌های اخلاقیِ یک قوم ‏و جامعه را با جسم خود، با روح خود، با خُلق خود و با رفتارِ خود، ‏دانسته و ندانسته به فرزند منتقل می‌کند. همه تحت تأثیر مادران هستند. ‏آن‌که بهشتی می‌شود، پایه‌ی بهشتی شدنش از مادر است؛ که «الجنة ‏تحت اقدام الأمهات».» روز معلم را باید به اولین معلمان انسان‌ها یعنی ‏مادران تبریک گفت؛ مادرانی معلم‌پرور.‏

پاسخی بگذارید