درگفتگو با کارشناس جنگ شناختی مطرح شد:
تاریخ : 1404/10/8 11:59
شناسه : 412324

محمدحسین قربانی زواره گفت: زنان به دلیل جایگاه محوری در خانواده و شبکه‌های اجتماعی، سرمایه اخلاقی و نمادین بالا، و نقش اساسی در حوزه‌هایی چون سلامت، آموزش و مصرف، بیش از دیگران در معرض جنگ شناختی قرار می‌گیرند. تصمیم‌های آنان ترکیبی از عقلانیت و احساس است و همین ویژگی امکان نفوذ و دستکاری را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، فشارهای هویتی و فرهنگی و مسئولیت‌های اجتماعی گسترده، آن‌ها را آسیب‌پذیرتر می‌سازد و تغییر در نگرش یا رفتارشان می‌تواند به‌سرعت در کل جامعه بازتاب یابد.

زهره مهرنوروزی-در هیاهوی رسانه‌ها، جایی میان تصویرهای رنگی و واژه‌های پرزرق‌وبرق، ذهن زن ایرانی به میدان نبردی خاموش بدل شده است. جنگی بی‌صدا، اما عمیق؛ بی‌خون، اما زخمی. جنگ شناختی، گلوله ندارد، اما روایت دارد. روایت‌هایی که گاه با لبخند آزادی، گاه با اشک مظلومیت، و گاه با فریاد برابری، به جان هویت زن ایرانی می‌افتند. این جنگ، نه برای کشتن جسم، که برای تسخیر ذهن است؛ برای آن‌که زن،هویت اسلامی  خودش را فراموش کند. در این میدان، زن ایرانی تنها نیست. او تبار مادری دارد که در دل تاریخ، هم پرچم‌دار وهم پناه بوده، است. اما امروز، دشمن می‌خواهد او را از ریشه جدا کند. می‌خواهد بگوید: «تو یا باید شبیه من شوی، یا هیچ نباشی، اما، زن ایرانی در دل این جنگ، ایستاده است. گاهی با چادرش، گاهی با قلمش، گاهی با سکوتی که از هزار فریاد رساتر است. او می‌داند که آزادی، در تقلید نیست؛ در انتخاب است. و انتخاب، وقتی معنا دارد که آگاهانه باشد. جنگ شناختی، می‌خواهد زن را از خودش بترساند، از مادر بودن، از همسر بودن، از مؤمن بودن، از ایرانی بودن.

 اما سوال این است: زنان ما چگونه می‌توانند در برابر جنگ شناختی ایستادگی کنند؟ چه ویژگی‌هایی در ساختار روانی یا اجتماعی زنان، آن‌ها را آسیب‌پذیرتر می‌کند؟ مهم‌ترین ابزارهای جنگ شناختی علیه زنان در فضای رسانه‌ای و مجازی چیست؟ چگونه از مفاهیم زیبایی، آزادی، یا حقوق زنان برای پیشبرد اهداف جنگ شناختی استفاده می‌شود؟ جنگ شناختی چه تأثیری بر هویت، اعتمادبه‌نفس، و نقش اجتماعی زنان دارد؟ زنان چگونه می‌توانند در برابر جنگ شناختی ایستادگی کنند؟ محمد حسین قربانی زواره نویسنده ، پژوهشگرو کارشناس جنگ شناختی پاسخ می دهد:

محمدحسین قربانی زواره گفت: زنان به دلیل جایگاه محوری در خانواده و شبکه‌های اجتماعی، سرمایه اخلاقی و نمادین بالا، و نقش اساسی در حوزه‌هایی چون سلامت، آموزش و مصرف، بیش از دیگران در معرض جنگ شناختی قرار می‌گیرند. تصمیم‌های آنان ترکیبی از عقلانیت و احساس است و همین ویژگی امکان نفوذ و دستکاری را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، فشارهای هویتی و فرهنگی و مسئولیت‌های اجتماعی گسترده، آن‌ها را آسیب‌پذیرتر می‌سازد و تغییر در نگرش یا رفتارشان می‌تواند به‌سرعت در کل جامعه بازتاب یابد.

بازنشرنقش های تحریف شده

این پژوهشگر حوزه جنگ شناختی تصریح کرد: ابزارهای جنگ شناختی علیه زنان در فضای رسانه‌ای و مجازی متنوع‌اند و هرکدام به شکلی خاص بر ذهن و رفتار آنان اثر می‌گذارند. یکی از مهم‌ترین ابزارها "روایت سازی هویتی" است؛ بازنشر پیام‌هایی که نقش اجتماعی زنان را تحریف می‌کند و بحران هویت ایجاد می‌نماید. در کنار آن، اطلاعات غلط در حوزه سلامت و خانواده به‌ویژه درباره واکسن‌ها، تغذیه یا مراقبت از کودک، اعتماد زنان به منابع معتبر را تضعیف می‌کند. شبکه‌های اجتماعی نیز با الگوریتم‌های تقویت‌کننده محتواهای احساسی، پیام‌های ترس زا یا تحریک‌کننده را بیشتر در معرض دید قرار می‌دهند و این امر آسیب‌پذیری زنان را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، تبلیغات هدفمند و خردمند هدف‌گیری بر اساس داده‌های رفتاری، فشارهای روانی و فرهنگی ایجاد می‌کند و سبک زندگی یا انتخاب‌های مصرفی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

تبلیغات هدفمند

وی افزود: درنهایت، استفاده از محتوای کاربر محور و شهادت‌های شخصی زنان، به ابزاری برای طبیعی پیام‌های دستکاری‌شده تبدیل می‌شود. به‌این‌ترتیب، ترکیب روایت‌های تحریف‌شده، اطلاعات غلط، الگوریتم‌های تقویت‌کننده و تبلیغات هدفمند، مجموعه‌ای از ابزارهای قدرتمند را شکل می‌دهد که جنگ شناختی علیه زنان را در فضای رسانه‌ای و مجازی به یکی از پیچیده‌ترین میدان‌های نبرد معاصر تبدیل کرده است.

این نویسنده و پژوهشگردر جنگ شناختی، مفاهیم زیبایی، آزادی و حقوق زنان در قالب ابزارهای قدرتمند روایت سازی به کار گرفته می‌شوند، زیرا بار عاطفی و مشروعیت اجتماعی بالایی دارند و تغییر در برداشت زنان از این مفاهیم می‌تواند به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی و خانوادگی بازتاب یابد. استانداردهای غیرواقعی زیبایی با فشارهای فرهنگی و رسانه‌ای اعتمادبه‌نفس زنان را تضعیف کرده و آن‌ها را به سمت مصرف‌گرایی و اضطراب سوق می‌دهد. آزادی نیز با روایت‌های تحریف‌شده، گاه به‌صورت افراطی و گاه محدودکننده، برای ایجاد شکاف‌های فرهنگی و قطبی‌سازی اجتماعی استفاده می‌شود وزنان را در برابر سنت‌ها یا جامعه قرار می‌دهد.

حقوق زن پوششی برای نفوذ

این مدرس جنگ شناختی بیان کرد: حقوق زنان نیز به‌طور ابزاری در قالب شعارهای ظاهراً حقوق بشری مطرح می‌شود تا پوششی برای نفوذ سیاسی یا فرهنگی باشد، درحالی‌که این رویکرد می‌تواند اعتماد عمومی به جنبش‌های واقعی حقوق زنان را تضعیف کند. درمجموع می‌توان گفت، این مفاهیم به دلیل قدرت نمادین و احساسی خود، به کانال‌های اصلی جنگ شناختی علیه زنان تبدیل می‌شوند و تغییر در برداشت آنان از زیبایی، آزادی یا حقوق، به‌سرعت رفتار جمعی را دگرگون می‌سازد.

نقش تعیین کننده شبکه های اجتماعی

قربانی زواره اظهارداشت: شبکه‌های اجتماعی امروز نقشی تعیین‌کننده در شکل‌دهی هویت زنانه دارند و با بازنشر تصاویر، روایت‌ها و سبک‌های زندگی خاص، معیارهای تازه‌ای برای زیبایی، موفقیت و نقش اجتماعی زنان می‌سازند.

تحمیل الگو به زنان

این مدرس جنگ شناختی اظهارداشت: الگوریتم‌های این پلتفرم‌ها محتوایی را برجسته می‌کنند که بیشترین واکنش احساسی را برمی‌انگیزد و همین امر فشار روانی و فرهنگی ایجاد می‌کند. زنان در این فضا دائماً در معرض مقایسه قرار می‌گیرند و احساس ناکافی بودن یا نیاز به انطباق با الگوهای غالب در آن‌ها تقویت می‌شود. تبلیغات هدفمند نیز با استفاده از داده‌های رفتاری، سبک زندگی و انتخاب‌های مصرفی زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و الگوهای خاصی را به آن‌ها تحمیل می‌کند. 

قربانی زواره گفت: بااین‌حال، شبکه‌های اجتماعی تنها ابزار فشار نیستند؛ آن‌ها می‌توانند بستری برای توانمندسازی باشند وزنان با روایت‌های شخصی و جمعی خود هویت‌های بدیل و مقاومت فرهنگی را شکل دهند.

هویت زنان در عصر دیجیتال

وی خاطرنشان کرد: ایجاد شبکه‌های حمایتی و بازتعریف نقش‌ها از دل همین فضا امکان‌پذیر است و به زنان فرصت می‌دهد صداهای مستقل خود را گسترش دهند. اکنون، هویت زنانه در عصر دیجیتال محصول تعامل میان نفوذ الگوریتم‌ها و مقاومت اجتماعی است و همین دوگانگی، شبکه‌های اجتماعی را به یکی از پیچیده‌ترین میدان‌های نبرد فرهنگی و شناختی تبدیل کرده است.

ایجاد بحران هویت

وی تصریح کرد: جنگ شناختی باهدف قرار دادن زنان، تأثیرات عمیقی بر هویت، اعتمادبه‌نفس و نقش اجتماعی آنان بر جای می‌گذارد. درابتدا، در سطح هویت، روایت‌های تحریف‌شده و فشارهای فرهنگی در فضای رسانه‌ای باعث می‌شود تا زنان با بحران‌های هویتی مواجه شوند؛ آن‌ها میان نقش‌های سنتی و مدرن دچار تضاد می‌شوند و بازتعریف جایگاهشان دشوارتر می‌شود.

این پژوهشگر ادامه داد: درگام دوم در حوزه اعتمادبه‌نفس، القای استانداردهای غیرواقعی زیبایی و موفقیت، مقایسه دائمی در شبکه‌های اجتماعی و انتشار اطلاعات غلط درزمینه سلامت و خانواده، احساس ناکافی بودن و اضطراب را افزایش می‌دهد و اعتماد به توانایی‌های فردی را تضعیف می‌کند. 

قرانی زواره همچنین افزود:  جنگ شناختی در مرحله نهایی با استفاده از تبلیغات هدفمند و روایت‌های قطبی‌سازی، زنان را یا به حاشیه می‌راند یا در معرض فشارهای فرهنگی و سیاسی قرار می‌دهد؛ این امر می‌تواند مشارکت اجتماعی آنان را محدود کند یا مسیرهای مقاومت و توانمندسازی را منحرف سازد. به این شکل، جنگ شناختی هم بر ذهن و روان زنان اثر می‌گذارد و هم این‌که شبکه‌های اجتماعی و خانوادگی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد و تغییر در نگرش آنان می‌تواند به‌سرعت به تغییرات گسترده در جامعه منجر شود.


ابزار نوین استعماری علیه زنان

این پژوهشگر جنگ شناختی تصریح کرد: می‌توان جنگ شناختی را در چارچوب ابزاری برای استعمار نوین فرهنگی علیه زنان تحلیل کرد. این نوع استعمار دیگر به اشغال سرزمین یا سلطه مستقیم متکی نیست، بلکه از طریق نفوذ در ذهن و هویت عمل می‌کند. زنان به دلیل نقش محوری در خانواده، آموزش و شبکه‌های اجتماعی، هدفی راهبردی هستند؛ تغییر در برداشت آنان از مفاهیمی چون زیبایی، آزادی یا حقوق، می‌تواند به‌سرعت در کل جامعه بازتاب یابد.

تحمیل استاندارهای غیر واقعی

 این کارشناس تاکید کرد: در این چارچوب، جنگ شناختی با بهره‌گیری از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، الگوهای فرهنگی خاص را القا می‌کند، استانداردهای غیرواقعی زیبایی و موفقیت را تحمیل می‌نماید، و روایت‌های متناقض درباره آزادی و نقش اجتماعی زنان را بازتولید می‌کند. نتیجه این فرایند، ایجاد بحران هویتی، تضعیف اعتمادبه‌نفس و محدودسازی مشارکت اجتماعی زنان است؛ پیامدهایی که عملاً مسیرهای مقاومت فرهنگی را تضعیف کرده و وابستگی به الگوهای وارداتی را افزایش می‌دهد. در همین رابطه، جنگ شناختی را می‌توان شکلی از استعمار نوین دانست که به‌جای سلطه نظامی، از کنترل فرهنگی و روانی برای بازتولید قدرت استفاده می‌کند وزنان به دلیل جایگاه اجتماعی و نمادین خود، در مرکز این راهبرد قرار می‌گیرند.

ضرورت تقویت سواد رسانه 

قربانی زواره گفت: زنان می‌توانند در برابر جنگ شناختی با تقویت سواد رسانه‌ای و آگاهی انتقادی ایستادگی کنند. آموزش اصولی نقش بنیادین دارد و با ارائه مهارت‌های تحلیل محتوا و شناخت تاکتیک‌های دستکاری، توانایی مقاومت را افزایش می‌دهد.

ضرورت ترویج ارزش های مشترک

 وی افزود: رسانه‌های بومی با تولید روایت‌های معتبر و همخوان بافرهنگ محلی، اعتماد زنان را تقویت کرده و مانع نفوذ روایت‌های تحریف‌شده می‌شوند. نهادهای فرهنگی نیز با ایجاد شبکه‌های حمایتی و ترویج ارزش‌های مشترک، زمینه توانمندسازی و بازتعریف هویت زنانه را فراهم می‌کنند. درمجموع، آموزش، رسانه‌های بومی و نهادهای فرهنگی سه ستون اصلی برای مقاوم‌سازی زنان در برابر جنگ شناختی به شمار می‌رود.




 


پاسخی بگذارید