زهره مهرنوروزی- امروزه گوشیهای هوشمند، اینترنت و شبکههای اجتماعی، جزئی جداناشدنی از زندگی ما شده است بهطوریکه زندگی بدون آنها برایمان غیرممکن یا نامطلوب است این پلتفرم ها ناخواسته زندگی ما را تغییر داده اند.یکی از مهمترین بلاگریهای این روزها «بلاگرهای سبک زندگی» یا بهاصطلاح لایفاستایل هستند. آنها با اسامی و پسوندهای مختلفی فعالیت میکنند. گاهی با نام سوئیتهوم گاهی با پسوند بلاگر و یا با اسم و فامیل مشخصی از خودشان فعالیت می کنند. صفحات رنگیرنگی با عکسهای با کیفیتی از زندگی همیشه مرتب و تروتمیز که انگار هیچوقت گردوغبار و یا کهنگی در آن راهی ندارد. لباسهای تکراری در آن وجود ندارد و همه مناسبتهای زندگی مشترک و خانوادگی با مناسک منحصربهفرد و تمهیدات ویژهای برگزار میشود. بلاگرها با خلق معیارهای زیبایی آرمانی و غیر واقعی زمینه ساز نیارهای کاذب در زنان شده و توجه به زیبایی ظاهری را برای آنان برجسته نموده و زیبایی باطنی را به حاشیه برده اند. بنابراین هرچه زنان و دختران بیشتر پیچ این بلاگرها را دنبال کنند و بیشتر در معرض پیامها قرار گیرند، احتمال درونی کردن آن ها در درونشان زیادتر است و تمایل بیشتری برای انجام جراحی زیبایی و تغییر بدن خود پیدا می کنند. آمارهای جراحی زیبایی در میان بانوان و دختران ایران زمین، موید این قضیه است.همچنین یکی از علتهای استفاده بسیار زیاد از لوازمآرایشی نیز فعالیت همین فشنبلاگرها و ارائه مدلهای متعدد توسط این افراد است که این آموزشها به خورد نسل نوجوان و جوان داده میشود . متأسفانه درحالحاضر نسل میانسال ما نیز در حال تأثیرگرفتن از این فضا است و از سوی دیگر با تبلیغات و فروش مواد آرایشی در فضای مجازی جدای از آموزش، دسترسی و تهیه آن ها را هم برای بانوان راحتتر کرده لذا مصرف افزایش یافته است.
این در حالی است که این مسائل باعث ایجاد تعارض میان ارزشهای فرهنگی و بومی کشور شده و احساساتی همچون خودزشتپنداری، خودکمبینی و احساس حقارت را در درون افراد ایجاد کرده و ایجاد می کند.
امروزه دیگر مانند گذشته باشگاهها پرهیاهو نیستند مخاطبان باشگاه ها، به کلینیکهای پوست و مو، زیبایی هجوم برده اند. تلاش برای داشتن بدنی سالم و در عین حال زیبا تبدیل به تلاش برای کسب پول بیشتر جهت انجام اعمال جراحی تناسب اندام از جمله پیکر تراشی، اسلیو معده شده است.
به نظر جامعه شناسان بخشی این اتفاقات بهخاطر فرهنگهای غلط ماست. مقایسه باطن زندگی با ظاهر زندگی بلاگرها باعث میشود فرد احساس حسرت و عقبماندگی کند. البته باید خاطرنشان کرد که این موضوع تنها مختص زنان و دختران نیست؛ بلکه آقایان نیز به مخاطبان این افراد تبدیل شده و علاوه بر پیروی از آنها روابط زناشوییشان نیز تحتتأثیر بلاگرها قرار گرفته است، آنها مدام همسرانشان را با بلاگرها مقایسه میکنند و توقع دارند که زندگیشان همانگونه شود و اینجا نقطه آغاز اختلافات میان زوجین است.
از سوی دیگر تفاوت میان آنچه توسط این افراد به جامعه ارائه میشود با فرهنگ بومی کشور یک تناقض را برای مردم ایجاد میکند و فقر فرهنگی را منجر خواهد شد که در قالبهای گوناگون نمود خواهد کرد که تمام این موارد از پیرویهای بیمنطق از بلاگرها است و فرد دچار احساسات کاذبی چون خودکمبینی، احساس حقارت یا زشت پنداری میشود.
استقلال خانمها در دورههای مختلف، زیر سؤال رفته است و الان زمینه قدرتنمایی و به نمایش کشیدن آن استقلال فراهم شده است و زنان برای اینکه بگوید من وجود دارم و میتوانم اثر بگذارم، وارد این کار میشوند. در بین خانوادههای بلاگر نماها، درآمد خانمهایی که بلاگر هستند از همسرانشان بیشتر است که باعث مشکلات جدی زناشویی شده است.
مردم خواسته یا ناخواسته نسبت به عادتهای غلط و حس کنجکاوی بیمورد دامن میزنند و در این مسیر همراهی کرده و شبیه عروسکهای خیمهشببازی اجازه میدهند که این صفحات به هر مدلی که میخواهند با آنها رفتار کنند و آنان را بازیچه مقاصد شخصیشان کنند!



